۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۹:۳۸
کد خبر: 83357246
T T
۰ نفر
پرستوها و صاحبان قدرت؛ از خشایارشا تا امروز

تهران- ایرناپلاس- یک فعال رسانه‎ای معتقد است گرفتن اطلاعات از چهره‎ها با حربه استفاده از زنان، پیشینه طولانی دارد، اما در یک کشور اسلامی نباید این اتفاق بیفتد و ماجراهایی چون پرونده محمدعلی نجفی می‎تواند زمینه‌ای برای پالایشی اخلاقی در حاکمیت و جامعه باشد.

دکتر فؤاد صادقی، کارشناس رسانه‎ای در گفت‎وگو با ایرناپلاس درباره پروژه استفاده از زنان برای کسب اطلاعات، توضیح می‎دهد: واژه پرستو که در هفته‎های اخیر به واژه‎ای مصطلح در رسانه ها و ادبیات فارسی شده است، از نظر مفهومی ریشه‎ای کهن دارد. در ادبیات انگلیسی این واژه با معنای Honey Trap (دام عسل) به‎کار می‎رود که در نیمه دوم قرن بیستم، از طرف سرویس موساد به‌عنوان شیوه‌ای برای کسب اطلاعات از دولت‎های عربی به‎کار می‎رفت. در بلوک شرق هم این شیوه، کاربرد زیادی داشت و در دوران حکومت چائوشسکو با عنوان «رومئو و ژولیت» از پرستوی مرد و زن استفاده می‎شد.

پیشینه موضوع در دوران هخامنشیان
صادقی با اشاره به پیشینه این موضوع در ایران باستان و همچنین در دوران صدر اسلام می‎گوید: این شیوه اطلاعاتی و امنیتی در صدر اسلام و ایران باستان هم وجود داشته‎ است. استر که یک دختر یهودی بود و به‌عنوان یک جاسوس به دربار خشایارشا راه پیدا کرد، توانست بر تصمیمات خشایارشا تأثیر بگذارد و جلوی کشتن یهودیان را بگیرد.

این فعال رسانه‎ای با اشاره به اینکه درز اطلاعاتی از طریق فعالیت زنان، در قرون قبلی کمتر به بحث‎های حیثیتی و بردن آبرو مربوط بوده‎ است، تصریح می‎کند: این کار در ایران قدیم و در حکومت‎های غربی، با حربه فرستادن یک زن برای کسب اطلاعات و تأثیرگذاری بر تصمیماتشان انجام می‎شده است. تا یک قرن پیش، مسأله چندهمسری به‌خصوص در جوامع شرقی امری پذیرفته شده بود و امکانات مستندسازی مثل ضبط صوت و عکس هم وجود نداشت بنابراین اگر بخواهیم به پیشینه موضوع اشاره کنیم باید در نظر بگیریم در آن دوران به جای استفاده از تهدید حیثیتی افراد، دریافت اطلاعات انجام می‎شده است.

صادقی با تأکید بر اینکه فرستادن به اصطلاح پرستوها توسط نیروهای امنیتی بیشتر در سرویس‎های اطلاعاتی شرقی انجام می‎شده، توضیح می‎دهد: موساد استفاده زیادی از این شیوه کرد و حتی وزیر خارجه سابق اسرائیل خانم لیونی خود یک پرستو بود و بعدها که از کار اطلاعاتی خارج شد، اعلام کرد با بسیاری از مقامات کشورهای عربی مانند مقامات قطری رابطه داشته و مستنداتی هم تهیه کرده‎ است.

شگرد ساواک علیه انقلابیون
او با اشاره به پرسابقه بودن این شیوه اطلاعاتی ادامه می‎دهد: پس از انقلاب اسلامی این اقدام متوقف شد. اما قبل از انقلاب، ساواک هم از این شگرد استفاده ‎کرده است؛ پرویز ثابتی، معاون ساواک و بسیاری از فعالان انقلابی در خاطرات خود به این موضوع اشاره کرده‎اند. آن‌طور که برای نفوذ در خانواده‌های مذهبی، موضوع ازدواج با دختر یا پسرشان را مطرح می‌کردند تا در آن خانواده نفوذ کنند. ماهیت رژیم شاه غیرایدئولوژیک بود و مخالفان آن مانند چپ‎ها و مبارزان اسلامی ایدئولوژیک بودند، پس خانم‎های ایدئولوژیک کمتری وجود داشتند تا بخواهند از آنها استفاده کنند. به همین خاطر مجبور می‌شدند از مردان به‌عنوان جاسوس و به بهانه ازدواج استفاده کنند.

صادقی اضافه می‎کند: در ابتدای انقلاب، نخستین اتفاق از این دست برای صادق قطب‌زاده افتاد که گفته می‎شود دختری فرانسوی به وی نزدیک شد و او را هدایت می کرد، تا بعداً اتفاقات مربوط به کشف کودتا، به اعدام او منجر شد. اما بیشتر فعالیت‎ها در حوزه جاسوسی در گروه‎های مجاهدین خلق و تواب اتفاق می‎افتد و این نفوذ، بیشتر نفوذ اعتقادی است و به روابط جنسی کشیده نمی‎شود. پرونده مشهور دیگری که در رابطه با فعالیت پرستوها مشاهده می‎کنیم به نیمه اول دهه هفتاد برمی‎گردد که حادثه رستوران میکونوس اتفاق می‎افتد و سرویس اطلاعاتی آلمان، ایران را متهم می‌کند، احکامی صادر می‌شود و از طرق بین‌المللی فشارهایی به جمهوری اسلامی وارد می‌شود.

وی در تشریح این پروژه‎ اطلاعاتی آلمان توضیح می‎دهد: یک بازرگان آلمانی به نام هلموت هوفر که گفته می‌شد با سرویس اطلاعاتی آلمان همکاری داشت، با یک خانم ایرانی در مشهد رابطه برقرار می‎کند و به جرم روابط نامشروع با یک زن مسلمان بازداشت و برای او حکم اعدام هم صادر می‎شود. بنابراین سرویس اطلاعاتی آلمان، تحت فشار قرار می‌گیرد و این موضوع به یک چالش جدی برای دولت آلمان تبدیل می‎شود. در مقابل، سرویس اطلاعاتی آلمان هم وقتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به آنجا سفر می‌کنند، دام پهن می‎کند، فیلمی از آن تهیه می‎کند و به ایران می‌فرستد. درواقع این موضوع به یک مبارزه و نبرد اطلاعاتی تبدیل می‎شود. حتی مشهور است آقای سعید امامی که در آن زمان معاون امنیت وزارت اطلاعات بوده است در سمینار سفرا به آنها هشدار می‎دهد که اگر دسته گلی به آب می‌دهید، خودتان زودتر به ما اطلاع دهید؛ نه اینکه یک سرویس اطلاعاتی خارجی برای ما فیلم و عکس بفرستد.

او همچنین با بیان اینکه این شیوه اطلاعاتی به‌صورت سیستماتیک تا اوایل دهه هفتاد در ایران سابقه نداشته است، تصریح می‎کند: ما موارد متعددی داشته‌ایم که برخی می‌خواسته‌اند با مقامات دولتی و بانفوذ کار کنند و این موضوع را از طریق طعمه‌هایی به پیش برده‌اند. مثلاً افرادی را از طریق منشی یا عناوین دیگر به آن‌ها مرتبط می‌کنند. این موضوع غیرحاکمیتی و غیرسیستماتیک است. این افراد گاه در این دام‌ها می‌افتند، اما تا نیمه اول دهه هفتاد سابقه نداشته که به شیوه سیستماتیک از فرستادن پرستوها استفاده شود.

دو گزاره غلط

صادقی می‎گوید: ابتدا باید دو گزاره غلط را رد کنیم و بعد به تصویر صحیح از موضوع پرستوها برسیم. یک فرضیه وجود دارد که هر چهره‌ای که ارتباط پنهانی با خانمی داشته باشد و این موضوع آشکار شود، بحث امنیتی مطرح است. اما این اشتباه است، زیرا هر کسی ممکن است در زندگی شخصی خود و خارج از حالت رسمی، روابط یا پنهان‌کاری‌هایی داشته باشد، اما دو طرف نخواهند استفاده خاصی از آن بکنند. فرضیه دوم هم این است که هر وقت بحث پرستو مطرح می‎شود، تصور شود حتماً ارتباط جنسی بین طرفین اتفاق افتاده است، در حالی که بسیاری از پرستوها زنان اغواگری هستند که شگرد آن‌ها این است که مأموریت خود را بدون ایجاد رابطه جنسی به سرانجام می‌رسانند و در واقع فرد مقابل را اغوا می‌کنند.

این کارشناس مدیریت رسانه معتقد است که این افراد به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ نوع اول خانم‌هایی که عضو یک سازمان اطلاعاتی هستند و آموزش هم دیده‌اند، مانند وزیر خارجه سابق اسرائیل و نمونه‌های بی‌شمار دیگر. نوع دوم، زنانی هستند که مأمور اطلاعاتی نیستند اما به طریقی در دام اطلاعاتی افتاده و با هدف، وارد زندگی یک سیاستمدار می‌شوند که این روش هم یک روش متعارف است. مانند فعالیت‌های ساواک که با هدف گرفتن پول یا تأمین امنیت انجام می‎شد. در برخی کشورها که به‌خاطر موضوع مهاجرت، بحث اقامت مطرح است، با دادن این امتیاز، از این زنان استفاده می‎شود. نوع سوم پرستوها زنانی هستند که نه مأمور اطلاعاتی هستند و نه با هدف توطئه کردن وارد زندگی فرد می‌شوند، بلکه یک سرویس اطلاعاتی با کنترل زندگی آنها و رفت‌وآمدهایشان به این رابطه پی می‌برد و درواقع آن زن را تحت‌فشار قرار می‎دهد. بنابراین ما سه نوع پرستو داریم که هر کدام به‌صورتی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

او ادامه می‎دهد: نوع اول که برای موضوعات حیثیتی فرستاده می‎شود تنها وظیفه‌اش برقراری ارتباط جنسی و مستندسازی است تا سوژه، مورد ترور حیثیتی قرار بگیرد. در نوع دوم، وظیفه پرستوها تخلیه اطلاعاتی است. فرد به عنوان یک معشوقه به چهره نزدیک می‎شود و این نزدیکی باعث دسترسی او به اطلاعات پنهان او، مکالمات، جزوات، موبایل و کامپیوتر او می‎شود. در این نوع، هدف، بردن حیثیت نیست، بلکه هدف جاسوسی و درز اطلاعات است. نوع سوم فراتر از انواع قبلی و مجبور کردن او برای تصمیم‌سازی است. مثلاً در موضوع خشایارشا، استر به شاه ایران نزدیک شد و بر تصمیمات او اثر می‌گذاشت.

از مهاجرانی تا نجفی
این فعال رسانه‎ای در ادامه می‎گوید: اگر به این شکل نگاه کنیم، می‌بینیم در کشور خودمان از دهه ۸۰ و ۹۰، کیس‌های متعددی از این اتفاق به‌وجود می‌آیند. در اوایل دهه ۸۰ موضوع آقای عطاءالله مهاجرانی، وزیر وقت ارشاد مطرح می‌شود که به شکایت رسمی و متهم کردن او در دادگاه از طرف خانم مهسا یوسفی دلدار منجر می‌شود. این خانم خود را به‌عنوان همسر دوم ایشان مطرح می‎کند و بابت مهریه هم از او شکایت می‌کند که در نهایت، آقای مهاجرانی مجبور می‌شود کشور را ترک کند و هنوز هم نتوانسته است برگردد. این موضوع شاید با هدف سیاسی بوده، چرا که توانستند یکی از نیروهای سیاسی برجسته جریان مقابل را از کشور و فضای سیاسی خارج کنند. بعد هم موارد دیگری مطرح می‎شود که دو مورد آن در ماه‌های اخیر، بسیار مورد توجه قرار گرفت.

او با اشاره به ماجرای ایجادشده برای محمد سرافراز توضیح می‎دهد: یکی از این موارد به آقای محمد سرافراز، رئیس پیشین صدا و سیما برمی‎گردد که طعمه سرویس خارجی قرار می‌گیرد. ایشان بعد از آنکه فردی وارد حریم امنیتی صداوسیما می‌شود و تا بالاترین سطوح دسترسی پیدا می‌کند، دسترسی‌های فنی را فراهم می‎کند و آن‌ها می‌توانند از طریق فنی اهداف خود را فراهم کنند. بر اساس حساسیت‌های نیروی اطلاعاتی به او هشدار داده می‎شود که شما اگر از کشور خارج نشوی، به‌عنوان جاسوس دستگیر می‌شوی و این کار هم برای حفاظت از رئیس سازمان انجام می‌شود. اما او به مسیر خود ادامه می‌دهد و این موضوع باعث استعفایش می‌شود. موضوع آقای سرافراز از آن موضوعاتی است که به نظر من منجر به برقراری روابط نشده، بلکه آن فرد با مهارت توانسته از یکی از شخصیت‌هایی که مقام بالایی داشته است، اطلاعات بگیرد و دیدارهایی بکند. او با تعریف کردن خواب‌های عجیب و غریب مانند دیدن پیامبر و حضور در کعبه، خود را به آن‌ها نزدیک می‎کند که البته در بخشی از اهداف خود به‌خاطر هشیاری افراد، ناموفق بوده‎ است. بعد هم کشور را ترک می‌کند و به نفی نظام می‌پردازد.

صادقی همچنین معتقد است: این مورد عبرت‌آموز است که چگونه یک مقام بالادستی با کنار گذاشتن مقررات امنیتی اجازه نفوذ می‌دهد. در موضوع آقای نجفی هم شاهد هستیم که در مقطع انتخابات فردی از طریق نشستن بر صندلی آقای نجفی در دفتر حزب کارگزاران، ارتباط برقرار می‎کند و بعد کار به‌جایی می‌رسد که با ارتباط با کسی که در خارج از کشور حضور دارد، موضوع او را افشا می‎کند و باعث می‌شود آقای نجفی مجبور شود با ایشان ازدواج کند. در این موضوع، مسائل حقوقی هم مطرح بوده که مانع ازدواج شده و این افراد مجبور می‌شوند به خواسته‌های مالی طرف مقابل تن بدهند. بعد هم شاهد هستیم که آن اتفاق تلخ رخ می‎دهد.

یک اتفاق خوب؟

تازه‌ترین مورد نیز موضوع آقای عبدالرضا داوری است که همسر وی ادعا می‌کند بسته ای حاوی چتهای آقای داوری با یک پرستو به دست او رسیده و آنها را افشا می‌کند و آقای داوری هم درمقابل ادعا می‌کند که می‌خواهند او را حذف کنند و این یک توطئه است، اینها وقایع تاسف بار اخلاقی است که در جامعه ما رخ می‌دهد و کاش این تراژدی‌ها به یک اتفاق خوب یعنی پالایش اخلاقی در حاکمیت و جامعه منجر شود.

این فعال رسانه‎ای با طرح این پرسش که آیا در یک کشور اسلامی هم می‌توان از این شیوه برای کسب اطلاعات استفاده کرد، می‎گوید: در کشورهایی که هیچ معیار اخلاقی و دینی در رفتار حکومت‌ها وجود ندارد، شگرد موسوم به پرستو، شیوه‌ای برای کسب اطلاعات است و دلیلی ندارد آن‌ها برای تأمین منافع حکومتشان از آن استفاده نکنند. اما در حکومت اسلامی که مبتنی بر احکام شریعت و اسلام است، آیا ما هم می‌توانیم از طریق پهن کردن دام، برای اهداف خود اقدام کنیم؟ هرچند که این منافع، ایدئولوژیک و مصالحی باشد که ما تشخیص می‌دهیم لازم است.

صادقی در ادامه اضافه می‎کند: در واقع آیا ما می‌توانیم از هر ابزاری استفاده کنیم؟ اگر پاسخ منفی است که حتماً هم منفی است، چون ما اعتقاد داریم که هدف نمی‌تواند وسیله را توجیه کند باید در سطوح بالای کشور روشنگری انجام دهیم و به تدابیری برای جلوگیری از تکرار این موضوعات بیندیشیم. ما تجربه تلخ قتل‌های زنجیره‌ای را در ابتدای دولت اصلاحات در وزارت اطلاعات داشتیم که هرچند تلخ بود، اما به یک اتفاق خوب منجر شد و آن جراحی در وزارت اطلاعات و توقف این فعالیت‌های خشونت‌آمیز شد. تصمیماتی که در سطح مدیران اتخاذ می‎شد بدون آن‌که جوانب قانونی، شرعی و اخلاقی آن در نظر گرفته شود. تراژدی آقای نجفی شاید بتواند به پالایش دیگری در کشور ما منجر شود که دیگر شاهد این مسائل غیراخلاقی و غیرشرعی برای رسیدن به مقاصد خود نباشیم.

۰ نفر